نای بندان ؛ امن‌ترين زيستگاه يوز
ناي‌بندان طبس از يوز خاطره‌ها دارد؛ منطقه‌اي كه در شرقي‌ترين حوزه پراكنش يوزپلنگ آسيايي در كشور قرار گرفته و حداقل 13 تا 16 قلاده يوزپلنگ و جمعيت نسبتا خوبي از كل و بز، قوچ و ميش و جبير را كه طعمه‌هاي اصلي يوز هستند در خود جاي داده است.

اما ناي‌بندان تنها زيستگاه همين يك گونه گوشتخوار نيست بلكه گربه شني نيز كه وجودش تنها در 3‌منطقه ايران به اثبات رسيده از ديگر ويژگي‌هاي ممتاز ناي‌بندان محسوب مي‌شود. فراموش نكنيد كه ناي‌بندان يكي از بهترين مناطق ايران براي مطالعه روي كفتار نيز به شمار مي‌رود و حتما از غار كفتار ناي‌بندان كه شهره عام است چيزهايي شنيده‌ايد.

ناي‌بندان با وسعتي نزديك به 5/1‌ميليون هكتار وسيع‌ترين پناهگاه حيات وحش ايران است كه به‌دليل وجود زيستگاه‌هاي متنوع و كاروانسراهاي قديمي در مسير جاده ابريشم از اهميت بالايي در بين مناطق ايران برخوردار است. كاروانسراي رباط خان و چهل پايه نشان از عظمت تمدن ايرانيان در قلب كوير دارد. اگر به‌دنبال عجايب هستيد، از چشمه آب شيرين در بلندترين نقطه كوه قلعه كاه و رودخانه كال ني در ميان كوير خشك نبايد غافل شويد. پناهگاه حيات وحش ناي‌بندان بدون شك يكي از ناشناخته‌ترين و بكرترين زيستگاه‌هاي حيات وحش در كشور است كه خاطرات شنيدني از يوزپلنگ دارد.

ناي بندان در سال‌1374 به هدف حمايت از گونه‌هاي جانوري كمياب مانند يوزپلنگ آسيايي، جبير و... به‌عنوان منطقه شكارممنوع تحت حفاظت سازمان حفاظت محيط‌زيست درآمد و در سال‌1380 به پناهگاه حيات وحش ارتقاي سطح يافت. دامنه ارتفاعي آن بسيار وسيع و از 600‌تا بيش از 3000‌متر بالاتر از سطح دريا‌ در آن به چشم مي‌خورد. مرتفع‌ترين كوه شرق كشور با ارتفاع 3009‌متر با نام قله ناي بند در اين منطقه واقع شده است. اين منطقه در فاصله 200‌كيلومتري جنوب شهرستان طبس در استان يزد واقع شده و جاده طبس- كرمان از شرق و جاده طبس- يزد نيز از شمال آن مي‌گذرد.

اولين نشانه‌ها

يوزپلنگ در ميان مردم ناي‌بندان از گذشته با نام زرده پلنگ معروف بوده و آن‌را متمايز از پلنگ كه آن‌را خاصه‌پلنگ مي‌ناميدند، مي‌دانستند‌ ليكن به‌رغم وجود زيستگاه‌هاي صخره‌اي و كوهستاني گسترده، ناي‌بندان عمدتا زيستگاه زرده‌پلنگ بوده تا خاصه پلنگ. با اين حال، در هيچ‌يك از متون و نوشته‌هاي علمي از اين منطقه به‌عنوان زيستگاه يوزپلنگ ايراني نام برده نشده است!

تا اينكه در زمستان سال‌1366، يك قلاده يوزپلنگ در تاريكي شب بر اثر تابش نور و ايجاد سايه در ديد از يك خودرو متعلق به معدن زغال‌سنگ پرورده به قعر دره سقوط كرد، بدين‌ترتيب براي نخستين بار حضور اين جانور در منطقه به اثبات رسيد. با اين حال، تا سال‌ها همچنان اين منطقه آزاد بوده و فاقد امكانات حفاظتي بود‌ تا اينكه مجددا در سال‌76، يك يوز نر بالغ بر اثر تصادف با يك كاميون عبوري در جاده ديگ رستم واقع در جاده طبس – كرمان كشته شد و اين درحالي بود كه 3 يوز همراه آن تا زمان بردن لاشه اين يوز توسط مأمورين محيط‌زيست، در فاصله نزديكي از همان محل يوز كشته شده را بدرقه مي‌كردند.

از 7 قلاده يوزپلنگ در ناي‌بندان فيلمبرداري شد. اين خبري بود كه دل هر طبيعت دوستي را در بهمن‌1379 به لرزه درآورد. سال‌ها بود كه كسي از يوز خبري نداشت و حتي برخي اميدي به بقاي آن در ايران نداشتند. ولي فيلمبرداري از دو دسته 3 و 4 قلاده‌اي در روز 11 بهمن آن سال نشان داد كه ناي‌بندان يكي از آخرين پناهگاه‌هاي يوز در ايران است. ذكر اين نكته نيز جالب است كه اين گروه مشاهده‌كننده در همان روز 2‌يوز ديگر نيز مشاهده كردند كه موفق به فيلمبرداري از آنها نشدند؛ مشاهده 9 قلاده يوز تنها در يك روز در نقاط مختلف با فواصل زياد! به‌طوري كه هر گونه شك درخصوص دوباره شماري آنها را رد مي‌كند!

و بالاخره در سال‌1380، اين منطقه با تلاش اداره حفاظت محيط‌زيست طبس و پيگيري‌هاي پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي به پناهگاه حيات وحش ارتقا يافت و تعدادي محيط‌بان از جوامع محلي اطراف اين زيستگاه به‌كار گرفته شدند. در 10‌مهر ماه همين سال بود كه پس از سال‌ها ، يوز ايراني جلوي دوربين‌هاي عكاسي قرار گرفت. در اين روز، از يك يوز بالغ توسط يك دوربين تله‌اي در رودخانه سنگستون عكسبرداري شد... و دوباره حضور يوز در اين منطقه به اثبات رسيد، البته اين بار به‌صورت زنده!
 
 
 
تلاش‌ها براي حفظ يوزها ادامه مي‌يابد

از سال 80 تا 1386، در مجموع 7 دوره دوربين‌هاي تله‌اي در ناي‌بندان كار گذاشته شد. مسئوليت نقطه‌يابي، نصب، چك و برداشت تمامي دوربين‌ها با مديريت و محيط‌بانان اين منطقه بو ده كه تبحر بالايي در زمينه رديابي حيات وحش به‌خصوص يوزپلنگ دارند. دبيرخانه پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي نيز مسئوليت تجزيه و تحليل تصاوير و مطالعات صورت گرفته را برعهده داشت و به‌منظور مقايسه تصاوير يوزپلنگ از نرم افزارهاي رايانه‌اي استفاده شد.

براي اين كار خال‌هاي بدن يوزپلنگ‌ها در تمام عكس‌ها با يكديگر مقايسه شدند. براي تسهيل امر شناسايي معمولاً از خال‌هاي ريزي كه ميان ديگر خال‌هاي يوزپلنگ به چشم مي‌خورد، استفاده شد، به‌خصوص از خال‌هاي محدوده ران پا‌ زيرا اين محدوده در حالت‌هاي مختلف بدن جانور كمترين تغيير را از نظر خم شدن، چروك شدن پوست و ديگر تغييرات دارد و قابل اتكاتر است. لازم به ذكر است كه خال‌هاي روي بدن يوزپلنگ مانند اثر انگشت انسان منحصربه‌فرد بوده و در تمامي دوران عمر آن ثابت است.

طي اين دوران، 44 بار و در مجموع 62 عكس از يوزپلنگ گرفته شد. از اين ميان 10 عكس از وضوح و يا جزئيات كافي براي تطبيق و شناسايي برخوردار نبودند و 52 عكس باقي‌مانده مورد بررسي دقيق‌تر قرار گرفتند.

همانطور كه پيش از اين نيز ذكر شد، نخستين عكس يوزپلنگ روز 10 مهر‌1380 گرفته شد. با بررسي عكس‌هاي بعدي، مشخص شد كه اين يوزپلنگ نر بوده و در تمام دوره‌ها عكس آن گرفته شده است. آخرين عكس اين يوز نر مربوط به زمستان‌1385 بود كه در اين زمان سني در حدود 10‌سال براي آن برآورد مي‌شد، حال آنكه طبق مطالعات صورت گرفته در آفريقا، حداكثر عمر يك يوز نر در پارك ملي سرنگتي حدود 9‌سال بوده است.

نكته جالب ديگر آن است كه در 20 فروردين 1386 از يوز ماده‌اي همراه با 2 توله حدودا 6‌ماهه عكس گرفته شد. اين عكس نشان مي‌دهد توله‌ها در فصل زمستان به دنيا آمده‌اند. طي دوره‌هاي مختلف عكسبرداري غير از چند فرد خاص كه مرتباً در تصاوير تكرار شده‌اند، از 4‌يوز ديگر نيز هر كدام تنها يك بار عكسبرداري شد. احتمال مي‌رود كه اين يوزها گذري بوده و توسط يوزهاي ساكن منطقه رانده شده و يا حتي بر اثر عوامل مختلف كشته شده باشند. با توجه به نتايج فوق طي 8 سال گذشته در پناهگاه حيات وحش ناي‌بندان در مجموع از 15 قلاده يوزپلنگ عكسبرداري شده است. البته اين به معناي زيست همزمان اين تعداد يوزپلنگ در منطقه نيست.

نكته قابل توجه در اين ميان آن است كه نمي‌توان تعداد افراد شناسايي شده طي يك دوره چندساله را به‌عنوان جمعيت يوزپلنگ در يك منطقه اعلام كرد، زيرا جمعيت يوزها از يك‌سو در معرض مرگ و مير و زاد‌و‌ولد بوده و از سوي ديگر همواره در حال جابه‌جايي به داخل و خارج مناطق و آن هم در مسافت‌هاي طولاني هستند. اين مسئله متأسفانه گاهي از سوي برخي كارشناسان در مورد جمعيت يوز در خارج يك منطقه رعايت نشده و كل تعداد شناسايي شده از اين جانور طي سال‌هاي متوالي را به‌عنوان جمعيت يوز در آن منطقه اعلان مي كنند كه البته اظهارنظري كاملا غيركارشناسي است.

يوزبانان ناي‌بندان

محيط‌بانان ناي‌بندان ركورددار مشاهده يوزپلنگ در كشور هستند و البته از نظر تعداد و امكانات نسبت به خيلي از مناطق كشور در مضيقه هستند... ولي علاقه به يوزپلنگ از آنها افرادي ساخته كه بيش از هر متخصصي درباره يوزپلنگ مي‌دانند و البته به كرات آن‌را مشاهده كرده‌اند. مشاهدات عباس ميركلاني با ركورد رؤيايي 37 بار طي 8‌سال خدمت خود در ناي‌بندان بدون شك دست نيافتني است. پس از او علي عجمي با 27 بار، شيردل شرفي با 24 بار و محمدرضا حسن خاني كه 16‌بار يوزپلنگ را طي 8‌سال گذشته در طبيعت مشاهده كرده‌اند. محمود بخشي نيز سرپرست و ياور يوزبانان ناي‌بندان است.

عليرضا آزاد، برات‌الله غلاميان و احمد ميرزاده نيز در شمال پناهگاه حيات وحش ناي‌بندان، مراقب جبيرها و يوزهايي هستند كه براي بقاي خود به آنها وابسته‌اند و در مرز شمالي پناهگاه هر از گاهي به‌ويژه در فصل سرما تردد يوزها را ديده‌اند. وجود بيش از 400‌رأس جبير در اين منطقه كه شايد كمتر زيستگاهي در كشور مشابه آن باشد بدون شك مرهون تلاش‌هاي محيط‌بانان اين منطقه است؛ محيط‌باناني كه برخلاف اكثر مناطق كشور شيفت استراحت ندارند و اكثرا مشغول گشت و سركشي ‌در منطقه هستند تا خطري متوجه حيات وحش نشود، مگر آنكه خلافش ثابت شود! شايد روزي بار ديگر شاهد حضور پرتعداد يوزها در دشت‌هاي كوير مركزي و شرقي ايران باشيم آن‌قدر كه ديگر هيچ نگراني متوجه كاهش جمعيت آنها نباشد.